افسانۀ قلعۀ دختر

قلعۀ دختر یا "کیز کوله سی" یک بنای برج مانند با بیش از 2500 سال قدمت تاریخی در بخش آسیایی استانبول ، در نزدیکی ساحل اوسکودار و درون دریا، درست در محل تقاطع دریای سیاه و دریای مرمره، قرار دارد.

از زمان امپراطوری رومی ها تا دوران حکومت فاتیح سلطان مهمت عثمانی این قلعه و قلعۀ دیگری مشابه آن در نزدیکی کاخ توپکاپی، محل استقرار سربازان و نگهبانی از شهر بوده است.

در زمان سلطان سلیم اما به عنوان چراغ دریایی از آن استفاده میشد و راهنمای کشتی های جنگی و تجاری بود که قصد ورود به شهر را داشتند.

اکنون تبدیل به محلی برای بازدید گردشگران و یکی از معروفترین نمادهای استانبول است.

اما در پس این گذشتۀ پر ماجرا، چندین افسانۀ شیرین نهفته است که معروفترین آنها افسانۀ پادشاهیست که در خواب میبیند دخترش در سن 18 سالگی توسط مار سمی گزیده شده و میمیرد. پادشاه برای سکونت و حفاظت بیشتر از دختر جوان و زیبای خود، قلعه ای درون آب می سازد که همۀ رفت و آمدها کنترل شده و هیچ خزنده ای نتواند وارد قلعه شود. از قضا دختر پادشاه بیمار میشود و طبیبان بسیاری بر بالین وی می آیند تا سرانجام یک طبیب موفق به درمان دختر میشود.

در قلعه جشن سلامتی شاهزاده خانوم را میگیرند و هدایای بسیاری برای او از سراسر کشور میفرستند.

اما درون یک سبد انگور که جزو هدایای شاهزاده بوده، مار سمی پنهان شده که کابوس پادشاه را به حقیقت تبدیل میکند....

سالهاست که این قلعۀ زیبا در دل آب استوار ایستاده و با تمام داستانهای تلخ و شیرین و حوادث تاریخی که به خود دیده، به گردشگران لبخند میزند.